سفری به غرب کشور داشتیم جای همگی خالی. سدها و دریاچه و رودخانهها مرا در آغوش میکشیدند و دلکندن مشکل بود. بهشتی پهناور که از دیدنش سیر نمیشدید. از شهرمان به سمت کرمانشاه حرکت کردیم. از کمربندی که گذشتیم، دیگر خاک دشتها پیدا نبود. همه سرسبزی، خاکها را پوشانده بود ومانند مخمل هنگام وزش باد …
ادامه ی نوشته ایرانی، یعنی غرور برفراز کشیدن پرچم سه رنگش