معرفی کتاب با بیان داستان

در پی نوشتن داستان نویسنده‌ای که افسرده بود. می‌خواهیم همراه با دنبال کردن داستان، با کتابی آشنا شویم که در هر موقعیتی و یا دارای هر شغلی باشیم؛ خواندنش را امتحان کنیم و راهی را که گم کرده‌ایم را بیابیم.

چشنواره‌ی اردکان، تو مرا جامِ‌جمی/ برگزیده شدنِ من

بهترین تجربه‌ی زندگی 《سلام و درود ضمن تبریک به جنابعالی بابت برگزیده شدن در اولین جشنواره اردکان در آینه شعر و ادب از جنابعالی دعوت به عمل می آید تا در مراسم اختتامیه جشنواره شرکت به عمل آورید. زمان: سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۸۳۰ مکان:  دانشگاه اردکان ، سالن آمفی تئاتر دانشکده کشاورزی …
ادامه ی نوشته چشنواره‌ی اردکان، تو مرا جامِ‌جمی/ برگزیده شدنِ من

معرفی کتاب” دن‌کیشوت” اثری از سروانتس

اثری فاخر که نخواندن آن، کم‌لطفی به خودتان‌ست. براستی دن‌کیشوت، با خواندن کتاب، مشائرش را از دست داده بود که همه چیز را آنطور که می‌خواست برداشت و تصور می‌کرد؟! با اینکه همه او را دیوانه می‌پنداشتند، اما او در خیال خودش سفر می‌کرد ومنتظر اتفاقی بود که پهلوانیش را به منسه ظهور بگذارد و …
ادامه ی نوشته معرفی کتاب” دن‌کیشوت” اثری از سروانتس

گوش حساس ما چه می‌شنود؟

صداها در شب خاموش چرا همه‌ی صداها در شب شنیده می‌شود؟ چرا گوش ما در شب شنوائی‌اش بیشتر می‌شود؟ آن هم زمانی که چراغ‌ها خاموش می‌شود… شب چون دالانی می‌ماند که صدا ها را می‌بلعد و از هیچ صدایی نمی‌گذرد. آن یخچال مظلوم و آرام، در شب چنان غرشی سر می‌دهد که گویا از مریضی‌ای …
ادامه ی نوشته گوش حساس ما چه می‌شنود؟

سفر زندگی

کتابی که می‌خوانم کتابی را می‌خوانم که از هیچ حادثه و جزئیاتی نگذشته است. همه چیز را تصور کرده و به تصویر کشیده است. جزئیات به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که گویی فیلمی با تمام اتفاقاتش روبروی تو در حال وقوع است. من جزئیات را دوست دارم تا جایی که مرا از داستان پرت نکند. می‌دانم …
ادامه ی نوشته سفر زندگی

کتابی که می‌خوانم.

همیشه فکر می‌کردم کتابهای آموزشی کلافه‌کننده‌اند و شوق خواندن را کور می‌کنند. از وقتی با کلاس نویسندگی آشنا شدم، چند کتاب آموزشی خوب را مطالعه کردم. * راه هنرمند از جولیا کامرون * شهامت تدریس از پالمر * خرده تدریس از جیمز ام. لنگ *حیوان قصه‌گو از گاتشال و کتابی که هم‌اکنون مطالعه می‌کنم: “بیست‌کهن‌الگوی‌پیرنگ …
ادامه ی نوشته کتابی که می‌خوانم.

می‌نویسم از غزه.

  می‌نویسم با خطی خونین. این نوشتن بوی خون می‌دهد. از غزه می‌نویسم و از مظلومیت شهیدان؛ شهیدانی که هنوز لب به سخن نگشوده بودند و در آغوش مادر، از وجودش تغذیه می‌کردند. آنان که آوای خوش پدر و مادر را به زبان نیاورده بودند. گاه می‌گوییم:« نباشد مادری که داغ فرزند ببیند و نباشد …
ادامه ی نوشته می‌نویسم از غزه.

آنچه فکر نمی‌کنیم و اتفاق می‌افتد. همیشه به اتفاق‌هایی که برای دیگران اتفاق می‌افتاد فکر‌می‌کردم و با خودم می‌گفتم:《هیچ‌وقت این لحظات را تجربه نمی‌کنم و این‌ها برای من اتفاق نمی‌افتد.》 شاید باورش برایم غیرممکن بود و شاید نمی‌خواستم این‌ها را تجربه کنم. این فکرها از زمان کودکی و از کوچکترین چیزها شروع شد. نمی‌دانم چند …
ادامه ی نوشته

گفتن از《راهِ هنرمند》

به دنبال کتاب《حقِ‌نوشتن》به کتابخانه رفتم. از زمانی که وارد عرصه‌ی نویسندگی شدم، هر کتابی که در کلاس پیشنهاد می‌شد، هیچکدام در کتابخانه موجود نبود‌. مدام با خودم، این بی‌کتابی و فرهنگش را سرزنش می‌کردم. درپی برگزاری کلاس نویسنگی که به کتاخانه رفتم و پیشنهاد برگزاری کلاس را به ایشان دادم، کتاب 《حق‌نوشتن》 را طلب کردم …
ادامه ی نوشته گفتن از《راهِ هنرمند》

آرام باش و برای آرامشِ روحت، زمزمه کن.

انتخاب ترانه برای هر موقعیتی، آرامش مرا به همراه دارد. علاقه‌ی من به ترانه‌ها نسبت به موقعیتی که دارم تغییر می‌کند. همیشه برای زدن حرفهایم به اهل خانه می‌خوانم، چون شاید از توضیح دادن راحت‌تر باشد. نمی‌دانم، با خواندنم منظورم را می‌فهمند یانه، ولی من به کارم ادامه می‌دهم. مثلن: مواقعی که از دست کسی …
ادامه ی نوشته آرام باش و برای آرامشِ روحت، زمزمه کن.