مینویسم با خطی خونین. این نوشتن بوی خون میدهد.
از غزه مینویسم و از مظلومیت شهیدان؛ شهیدانی که هنوز لب به سخن نگشوده بودند و در آغوش مادر، از وجودش تغذیه میکردند. آنان که آوای خوش پدر و مادر را به زبان نیاورده بودند.
گاه میگوییم:« نباشد مادری که داغ فرزند ببیند و نباشد فرزندی که داغ عزیزش را ببیند.» اما آنجا همهی نباشدها، چیش چشمشان رقم خورد. همه دیدند آنچرا که فکرش را هم نمیکردند. دستهدسته گلی که پرپر شد و دستهدسته باغبانانی که به دنبال گلهای پرپر میگشتند.
آری مینویسم از غزه، از آتش، از آن طوفان بمب و موشک.
مینویسم از بیرحمی، از سگصفتی؛ آن بیشرفانی که دست از همه چیز شستهاند و حتا به غنچهها هم امان ندادند. اینان ترسویی بیش نیستند. اینان عقدهای و شیطانند.
خانه و زندگی ندارند؟
همسر و فرزند ندارند؟
عاطفهای در وجودشان نیست؟
چگونه ممکن است، کسی صاحب خانواده باشد و به چنین جنایاتی دست بزند؟
حتا نوشتن در مورد اینان، قلم را خسته میکند. جوهر به جوش میآید و خطخطی میشود. من امروز به این بیصفتان منفور و بیقید و شرط را تاپالهای مینامم که سرریز شده و جایی برای ماندن ندارد.
فلستین عزیز! غزهایها! مردمان سرزمین خونین! بدانید که پیروزی نزدیک است. خدا نمیگذارد خون شهیدان کوچکتان پایمال شود. به قلب کوچک تکتکشان قسم، نزدیک است که پرچم کشورتان را به نشان پیروزی، بالا برید و اشک شوق بریزید. قلم انگار با این حرف جان گرفت. میخواهد بنویسد از امید، از نگاههای منتظر، از نداهایی که به گوش میرسد، تا نمایان کند آنچه را که این سالها مشتاقش بودید.
مینویسم از انتظاری که به پایان خواهد رسید و نابودی بیشک ظلم را رقم خواهد زد. اشک روان میشود از این جادوی انتظار.
ای کودکم! تن لرزان و لب پر از بغض تو را که میبینم، صد نفرین به آن لائیکها میفرستم. مطمئن باش، سِیلی از نفرینها به به سویشان روانه شده است. مطمئن باش، نه یک کشور، بلکه دهها کشور،در صدد یاری رساندن به تو و کشورت هستند. مطمئن باش که نزدیک است انتظار…
میدانم این روزها در قلب نقلی و کوچکت چه غوغایی است. طوفانی که در قلب توست را کسی نمیتواند خاموش کند. ولی دلبندم! تو باید قوی باشی؛ نگذاری قلبت خاکستر شود؛ چون امیددر قلبت جای دارد، پس خدا یاریت میدهد.
ای دوستداشتنیترین معنیِ دنیا! نترس و امیدت را از دست نده! بخواه از خدا که همه چیز را به نفع تو و کشورت، تمام کند. شَهرت دوباره بوی گل بگیرد. بوی بازیهای کودکانه، بوی آزادی و پیروزی…
همهی ما، خواستار این محبت، از طرف خدا و امام زمانش هستیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
اعظم کمالی
۸/۸/۱۴۰۲
#کودک، انتظار، پیروزی
دیدگاهها