تمرین نوشتن نمایشنامه

آنچه در خانه‌ی مجاور می‌گذشت. دیوار خانه‌اش چسبیده به آن خانه بود. دیواری ترک خورده و خاکستری، که قبلن سفید و براق بود. مبل کرمی زواردررفته‌ای، چسبیده به دیوار، که ابری برایش نمانده بود. لباسش از رنگ، افتاده بود و نازک شده بود.  در موهای ژولیده‌و کوتاهش، خبر و ردی از شانه نبود. در خانه …
ادامه ی نوشته تمرین نوشتن نمایشنامه