گردآوری مطالبی از بیانیه‌ی گام دوم سال ۱۳۹۷

آنچه در بیانیه آمده‌است.

در بیانیه‌ی گام دوم چهار چیز هست که مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۱. ایران قبل از انقلاب

امروزه می‌شنویم که خدا پدر شاه را بیامرزد، مگر در آن زمان و در آن سختی ها وجود داشتند. مگر از جاسوسی‌های شاه خبر دارند.
باید بدانیم که عمده آدم‌های ساواک از اسرائیل می‌آمدند و کسی که بیشترین کمک را به اسرائیل کرد، محمدرضا شاه بود.
شخصی به نام حسین فَردوس که دوست نزدیک شاه بود و در مسافرت‌های خارجی نیز همراهش بود، بعد از فرار شاه، در ایران می‌ماند و چنین چیزهایی را بیان می‌کند. از او می‌پرسند که توکه در همه‌جا کنار شاه بودی، چرا فرار نکردی و نترسیدی؟
در جواب می‌گوید، من دزدی نکرده بودم که بخواهم فرار کنم.
پس در ایران ماند و کتابی در باب اتفاق‌های شاهنشاهی نوشت.

به فرمایش رهبر عزیزمان، ما سه نوع استعمار داریم.

۱. استعمار کهنه: که همان جنگ و خونریزی و غارت محسوب می‌شود.
۲. استعمار نو: دست‌نشانده خودشام را در ملتی گماشتن( نمونه‌ی بارز شاهنشاهی ایران که گماشته‌ی اجنبی بودند)
۳. استعمار فرانو: هدفش نفوذ به هویت ملت‌ها با عناصر داخلی( امروزه شاهدش هستیم)

۲. ایران بعد از انقلاب.

از میان ملت‌های تحت ستم، کم‌هستند ملت‌هایی که قیام کردند و پیروز شدند.

تنها چهار انقلاب رخ داد.
۱. انقلاب فرانسه که کمتر از ۱۵ سال دوام داشت.
۲. انقلاب شوروی، این هم کمتر از ۱۵ سال به طول انجامید.
۳. انقلاب الجزایر که تنها یک روز دوام داشت.
۴. انقلاب اسلامی که جشن ۴۶ سالگرد آن را هم گرفتیم.

خامنه‌ای می‌فرماید: 《 این انقلاب زمانی پا به میدان نهاد که کسی فکر را نمی‌کرد.》

۳. مسیر طی شده و راه پیش رو

آنچه می‌شنویم و آنچه حقیقت دارد.
بعضی فکر می‌کنیم که پایان انقلاب فرارسیده است( به خاطر گرانی و اتفاق‌های داخلی)؛ ولی بدانید که ما نزدیک به قله‌ایم و با اتفاقات روز نمی‌توانیم ثابت کنیم.

بدانید که هر چیزی تاریخ مصرف دارد ولی چیزی که کهنه نمی‌شود و همیشه هست، شعارهای جهانی انقلاب دینی‌ست که هرگز بی‌مصرف نمی‌شود.

بیایید کلمات را درست متوجه شویم.
اولین حرف در دین، آزادی‌ست. ما نماز می‌خوانیم که آزاد زندگی کنیم.
سخنان خامنه‌ای در همه‌ی نماز جمعه‌ها، همه‌اش حرف از آزادی‌ست. آزادی بیان، آزادی اقتصادی، آزادی اندیشه
نکته‌ی دوم اخلاق است. سوم معنویت و چهارم رفاه.

دنیا را بهشت کنید تا لایق بهشت شوید.
مردم باید در رفاه زدگی کنند که در دل رفاه، معنویت در می‌آید.

۴ ماموریت انقلاب و رسیدن به قله.

عظمت حادثه‌ی انقلاب، ماندگاری آن‌ست. نباید به شایعات دامن زد و باید همیشه پشت انقلابمان بمانیم.

اقتضای طبیعی انسان این‌ست که تو به هر چیزی که میخواهی نمی‌رسی و دنیا جایی‌ست که در رنج است؛ ولی نباید این رنج، تحمیلی باشد.

قبل از انقلاب

اوج تاریکی اروپا و روشنایی اسلام، قرون وسطا بود. بعد از آن در دوران رنسانس علیه کلیسا قیام کردند؛ زیرا عقیده داشتند که کلیسا نفعی برای ما نداشت.
■ اعلام بردگی سیاه‌ها وقتی رخ داد که در جنوب آمریکا برای کشاورزی احتیاج به نیروی انسانی داشتند.

■ در شمال آمریکا برای راه‌اندازی صنعت با کمبود نفرات مواجه شدند، پس برای آوردن برده‌ها به شمال آمریکا، قانون آزادی برده‌ها را گذاشتند،
بعدها اعلام کردند که ما شعار آزادی را گذاشتیم ولی این گول زننده بود؛ برای آزادی برده‌ها از جنوب و آوردن آنها برای راه‌اندازی صنعت شمال آمریکا، قانون آزادی برده‌ها را گذاشتند.

■کم کم صنعت پیشرفت کرد و برای پر کردن و تولید کردن صنایع، به کارگر و کارمند نیاز داشتند پس قانون برابری زن و مرد را گذاشتند.

■ در آخر روز به روز صنعت رشد می‌کند پس برای فروش آنچه که تولید می‌کردند، باید چاره‌ای می‌اندیشیدند پس  برهنگی را آزاد کردند تا از زنان برای عکس‌های تبلیغاتی استفاده کنند.

اینان آزادگی و آزادی را چنین تعریف کردند.

نکته:

 اگر ما از آزادیِ درست نگوییم از آزادیِ نادرست می‌گویند. آزادی یعنی رفع بردگی.

باید دنیای مردم را برای آخرتشان در نظر بگیریم مثل مدرس که می‌گفت: 《چرا باید نفت خودمان را به تاراج ببرند. آزادی سیاسی ما باید مستقل باشد.》

مسئولان باید برای دنیای مردم کار کنند. نه به ضرر مردم!

محمدرضا شاه، نفت را به خارج می‌فروخت و مواد خامش را با قیمت گرانتر به مردم ایران می‌فروخت.

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که عزل مصدق را رقم زد، برای بازگشت محمدرضا شاه بود، چون محمدرضا شاه خودش قدرت بازگشت نداشت، پس آمریکایی‌ها او را بازگرداندند. کودتا یعنی ستم به مردم.

آقای خامنه‌ای می‌فرمایند: 《دنیا و آخرت دو روی سکه‌اند؛ دیانت اگر از مسیر دنیای آباد عبور نکند خیانت است نه دیانت.
مذهبی‌ها اگر دنیای مردم را آباد نکنند، عاقبتِ کلیسا بر سرشان می‌آید. در حوزه علمیه باید مدیر خوب پرورش یافته شود. باید دنیای مردم در نظرش باشد‌.

آزادی، عدالت، پیشرفت، استقلال، این‌ها دنیای مردمند.

حالا بحث تبیین را شروع می‌کنیم.

۱. تبیین ایجابی

یعنی کار ما فقط جواب به سوالات نباشد. اگر سوالی نباشد، آیا می‌توانید حرفی را در مورد انقلاب بزنید؟ کاری که پیامبر می‌کرد و پیامبر بدون سوال از خدا می‌گفت.
وقتی از انقلاب بگوییم و منتظر سوال نباشیم اصلاً سوالی به وجود نمی‌آید.

۲. تبیین پیش‌دستانه

قبل از سوال کردن از شما، شما سوالی طرح کنید و آن را مدیریت کنید.
ما نباید در موضع دفاع باشیم. مثلاً در جمعی برای دختران بالغ که با لباس خانه و راحت نشسته بودند، نباید بگوییم تو دیگر به تکلیف رسیده‌ای، باید حجابت را رعایت کنی.  باید از آنها بپرسیم که چه ایرانی را دوست دارید؟
همه آنها این پاسخ را می‌دهند:《 با مدیریت ما ایرانِ آزادانه‌یِ پیشرفته، همراه با عدالت.  کشوری می‌تواند به پیشرفت برسد که مدام در آزمون و خطا نباشد. کسی می‌تواند این را مدیریت کند که معصوم باشد و آن خداست.》
هیچ کدام به این نتیجه نمی‌رسند که آزادی یعنی برهنگی.

۳. تبیین در موقعیتِ روایتِ اولِ پر حجم.

یعنی با گفتن زیاد و روایت کننده‌ی اول ما باشیم و تکرارش کنیم. نگذاریم که آنها روایتگر باشند و باطل را تکرار کنند.
مثل: حرف‌های مهمی که در قرآن تکرار شده.

معمولاً مخاطبای ما زخمی هستند و حرف ما در تعارض با آنهاست وحرف شما را قبول نمی‌کنند.
پس تلاش کنیم حرف‌های ما به ذهن مخاطب بنشیند نه حرف‌های متعارض با ملت و ما.

آزادی را آنچه هست تعریف کنیم.  نگذاریم با تعریف نادرست و تکرارش، حق را از مردمان شهرمان بگیریم که درست را از نادرست تشخیص بدهند.

ما زمانی می‌توانیم به قله برسیم و این انقلاب را به قله برسانیم که با جوانان باشیم. کار کردنمان برای مردم باشد.
بزرگ‌ترین خیانت، کار کردن برای مردم و راه ندادن مردم است.
در صورتی حقوق مسئولین مشروعیت پیدا می‌کند که رضایت مردم در آن باشد، در غیر اون صورت حقوقشان حرام است.

چرا برخی از نوجوانان و جوانان ما ایران را جهنم می‌دانند؟
به خاطر کم کاری ما و کم کاری بالادستی‌هاست،  مذهبی‌هاست، که باعث شدند مفاهیم و معانی اشتباه تعریف شوند.

پس برای اینکه بدانیم باید چه کار کنیم تا ملت اسلامی را یا این انقلاب را به قله برسانیم، باید مطالعه داشته باشیم، ارزش و فرهنگ کتابخوانی را بالا ببریم، تا اگر جایی، سوالی برای ما پیش آمد؛ خودمان بتوانیم جواب آن را  به درستی بدهیم و حرف‌ها و شایعات را
قبول نکنیم.
آقای خامنه‌ای می‌فرمایند:《 ما در زمینه‌ی رسانه‌ای کردن پیشرفت‌ها، عقبیم؛ همانطور که در زمینه‌ی رسانه‌ای کردنِ زشتی‌های پهلوی‌ها دیر کردیم.》

پس دنیای مردم را در نظر بگیریم و به این حقشون خیانت نکنیم و رسالتی که در اختیارمان قرار دادند را به درستی انجام بدهیم.

بیانیه یعنی آگاهی‌بخشی برای عموم مردم.

در بیان تبیین، نباید به مخاطب نقطه ضعف نشان دهیم.

به حقیقت ما می‌توانیم بگوییم که به نزدیکِ آزادی‌های اجتماعی رسیده‌ایم. گاهی چاه‌های عمیق و دست‌اندازهای زیادی پیش رویمان بوده است؛ ولی ما راه را ادامه دادیم و در مسیر رسیدن به اهدافمان متوقف نشدیم. حرکاتمان کند شده است ولی توقف نکرده‌ایم.
انقلاب اسلامی ایران از بزرگترین قیام کنندگان برای رهایی از ستم آمریکا بوده است. پس نگذارید آمریکا در جهان بحران بیافریند.

از جمله موفقیت‌های انقلاب اسلامی
۱. حضور عمومی مردم است.
این حضور عمومی چگونه به وجود آمده است؟
در سال ۵۶ حضور عمومی مردم رخ داد. مبارزات در سال ۴۱ بود؛ یعنی ۱۶ سال طول کشید تا مردم حضورشان را علنی کنند.

۲. رهبر و سخنان کوبنده.
برای تبیین، ادبیات فاخر لازم است. زبان مخصوص خودش را می‌طلبد. ادبیات فاخر یعنی موسوم به زبان و تاریخ خاصی نباشد و همیشه تازه و نو باشد.

اگر امام خمینی نبود، ما کجا بودیم؟
ایشان ۱۶ سال در تبعید به سر بردند ولی دست از تلاش برنداشتند و با یک سخنرانی همه را بسیج می‌کردند.

۳. شعارهای دینی و جهت‌گیری دینی در انقلاب پررنگ بود و این از موفقیت‌های انقلاب ما بوده است.

در یک جامعه حتی اگر قانون را قبول ندارید، باید قانون را تمکین کنید؛ چون منهای قانون، نمی‌شود کشور را اداره کرد.

“سخنی از رهبری”

ما نباید منتظر و دلخوش به مذاکره آمریکا باشیم. پشت لبخندهای آنان، خنجری است که می‌خواهد تا ته در شکم شما فرو شود.

همانطور که شهید رئیسی فرمودند:

《 هیچگاه برای هیچ ملتی از بیرون مرزهایش، آبی برایش گرم نشد.》

آنچه باعث نابودی انقلاب اسلامی می‌شود: ناامیدی، اختلاف و ترس است. ما امروز نیاز داریم که مراجع به صراحت حرف بزنند و از حقانیت دین به درستی بگویند و تنها منتظر سخنرانی رهبری نباشند و کار رهبری را آسان‌تر کنند.

جهاد تبیین چگونه رخ داد؟

امام خمینی با زبان و با منطق خودشان، جهاد تبیین را به وجود آوردند و با همین جهاد تبیین، حکومت دیرپا و فاسد و سلطنتی را از سر راه برداشتند.

چرا انقلاب کردیم؟

برای مثال: اگر یک گروهی دزد، در یک روز یا در طی یک هفته، چند خانه را دست‌برد بزنند؛ باید صاحبان آن خانه‌ها بروند از دستشان شکایت کنند و آن دزدها را به سزای اعمالشان برسانند و اموالشان را باز پس بگیرند.

ما برای این انقلاب کردیم که داشتند از کشورمان دزدی می‌کردند.

  البته مخالفان هستند که می‌گویند: 《چرا انقلاب کردیم؟》
می‌ایستادیم دزدی می‌کردند، اگر دزدی کردند، نیاز داشتند، آنها اصلن دزدی نکردند؛ بلکه حقشان را برداشتند.
آری چنین آدم‌هایی هستند که همه‌چیز را به غلط تعبیر می‌کنند و عده‌ای را به اشتباه می‌اندازند.

یعنی آنهایی که از خانه‌هاشان دزدی شده‌است، تازه بدهکار می‌شوند.

ازملی گراترین و وطن دوست‌ترین انسانها، امام خمینی بودند.

بیایید از قبل از انقلاب بگوییم.
سال ۱۹۴۷ میلادی، بعد از جنگ‌جهانی‌دوم، اوج جنگ سرد، بین آمریکا و شوروی اتفاق افتاد.  جنگ سرد یعنی: (گستردگی و نفوذ اندیشه‌ها)
وقتی ترومن به جای رزولت می‌نشیند یک سخنرانی می‌کند.

سخنرانی ترومن ۴ اصل داشت. چهار اصل پیشنهادی که برای سلطه آمریکا بر جهان بود.
از مهم‌ترین پشنهادهای او این بود که هر کاری می‌توانید برای وابستگی کشورها به آمریکا بکنید.
یعنی اگر انقلاب نکرده بودیم و بعد در آن ۸ سال نجنگیده بودیم و از میهن خود دفاع نکرده بودیم الان تحت سلطه آمریکا بودیم. چرا که مسبب جنگ ۸‌ساله‌ی ما، آمریکا و شوروی بودند و برای مخفی کردن اهداف خود، عراق را با ایران درگیر کردند.

در مورد مسئله‌ی پیشرفت کشور، ما بعد از انقلاب که وارد جنگ بودیم، یعنی برای پیشبرد اهداف کشور نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم‌؛ چون هم درگیر جنگ بودیم و هم با تحریم سلاح مواجه بودیم.

با وجود همه این‌ها، رهبر ما آقای خامنه‌ای، می‌فرمایند: 《پیشرفت‌های ایران نسبت به اوضاعی که از قبل داشته و جنگ‌هایی که تجربه کرده و تحریم‌هایی که داشته است؛ عالیست.》

ما در همه عرصه‌ها پیشرفت کردیم ولی در اقتصاد پیش نرفتیم. چون مدام از این شاخه به آن شاخه پریدیم و مدام بهانه جویی کردیم. اگر دلسوز ملت و ایران باشیم؛ می‌توانیم پیشرفت و رسیدن به قله را تجربه کنیم.

آقا می‌فرمایند:《 باید امیدوار باشیم و نگاهمان خوشبینانه باشد. کار اصلی دشمنان، مایوس‌سازی مردم و حتی مسئولان ماست.  باید نگذاریم این پلیدان به خواسته‌شان برسند!
انتقاد مشکلی ندارد، ولی اینکه خواسته باشیم همه را با حرف‌هایمان تخریب کنیم، این‌ها دشمن را شاد می‌کند و ما را ناامید می‌گرداند. مهم‌ترین شاخصه مطالبه‌گری ما، این است که، دست از ناامیدی خود و تخریب دیگران برداریم و با اشتیاق برای اصلاح آن حرف بزنیم.》

برای اصلاح اشتباه، انتقادی که فقط گفتن اشتباهات و تخریب باشد حرام است و ناامیدی را در پی دارد.
ایشان می‌فرمایند:《 عَلَمی(سبک زندگی غربی) که شهدا نگذاشتند بلند شود، شما نخواهید برپا شود؛ پس مراقبت کنید.

شخصی از آقا در مورد اوضاع ایران می‌پرسند.
آقا می‌فرمایند:《 اگر اوضاع غیر از این بود، جای تعجب داشت. یعنی شما بدون چاه و چاله و سنگ نمی‌توانید این مسیر را طی کنید. در هر مسیری که پیش روی شماست، همیشه موانع هست. با امید است که می‌توانید راه را جلو برید و به قله برسید.》

برنامه پروپاگاندای غرب چی بود؟
خبرهای دروغ، نهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب، کوچک و وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، انکار یا کوچک شمردن محصنات بزرگ، از برنامه‌های غرب بود.
آمریکا دشمن انقلاب نیست، دشمن ملت ایران است، نمونه‌اش تحریم‌ها و ترورها و این چنین…

پس آقا می‌فرمایند:《 شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره فکری و قلبی باشید. نخستین جهاد شما، داشتن امید است.  ما در جنگ نامتقارن هستیم و با ایمان و باور می‌توانیم، پیروز شویم.

سخنی از شهید آوینی:
اگر شعارتان، شعار خون بر شمشیر باشد، پیروز هستید.

یعنی بدون ترس گام برداشتن و با امید و نگاه خوش‌بینانه، می‌توانیم به قله برسیم.

موفق باشید و پایدار

اعظم کمالی

اعظم کمالی

azamkamali.ir

متولد فروردین1367. دارای مدرک لیسانس در رشته‌ی علوم سیاسی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + 2 =