آیا دیوانگی بخشی از نوشتن است؟
به گفتهی شکسپیر در《رویای شب نیمهی تابستان》:《شاعران و دیوانه ها هر دو از تخیل و تصوراتشان حرف میزنند.》
گاهی اوقات به خاطر خیالاتم، واقعا احساس میکنم که در ابتدای دیوانگی به سر میبرم.
دیوانهها وقتی روی یک موضوع کلید میکنند، مدام و پی در پی آن را تکرار میکنند و همیشه در حال تکرار یک حرف یا یک کار هستند.
وقتی که میگوییم باید دیوانهی نوشتن باشید، یعنی:《هیچ کاری را به نوشتن ترجیح ندهید. اولین اولویت شما اگر نوشتن باشد، نویسندهی خوبی میشوید.》
اگر،
● شنوندهی خوبی باشید.
● کتابِ خوب بخوانید.
● از زمان به خوبی استفاده کنید.
●همیشه، دفترچهای برای یادداشت به همراه داشته باشید.
در آیندهای نه چندان دور، یک نویسندهی خوب میشوید و دیوانهی نوشتن.
هر وقت حس کردید که هیچ چیز جز نوشتن شما را رها نمیکند از بیهودگیهای زندگی؛ دیوانه هستید؛ البته دیوانهی نوشتن، و اینگونه میشود که کتابی از تو به ثبت میرسدو خلاقیت تو در آن هنگام، آشکار میشود.
موفق باشید و پایدار
اعظم کمالی
دیدگاهها