طلب مبهم

دخترک اصلن اشکی نریخته بود. برادرش هم آنجا نبود و درست از فوت پدر دیگر پیدایش نبود و این موضوع بر نگرانی و حال بد مادر افزوده بود. مادر دیگر توان مراقبت از کسی را نداشت؛ پس او نقش حامی را بازی می‌کرد، برای همین همه‌ی بغض‌ها را فروبرده بود. روز هفتم بود، شماره‌ی تمام …
ادامه ی نوشته طلب مبهم