پرتوپلاگویی و رها کردن ادامهی رمان
پرتوپلا از جهت خوبش، نه مهمل و جفنگ. از هر موضوع گفتن و انتشار کردن.
از پرتترین چیزها میتوانی موضوعی انتخاب کنی و ان را خوب بپزی و بپرورانی و یک متن خوردنی از آن بیرون بکشی. گاهی آن نوشته خیلی خوب میشود و پیامدهای مثبتی را به همراه دارد.
استاد کلانتری در کانال جملهورزی متنی را برای تمرین گذاشتند:” هنوز سرخورده نشدهای که رمان بنویسی.”
شاید سرخورده بودم و شاید زیاد از نوشتن و شوق انتشارش نمیدانستم، که نوشتن رمان را انتخاب کرده بودم. اما بگویم هنوز هم شخصیتهای رمانم را دوست دارم و گاهی با آنها زندگی میکنم تا اتفاقی جدید را برایشان رقم بزنم.
اما افسوس یا شگفت از اینکه کمتر به سراغش میروم.
چون مدام در پی آنم که از یک موضوعی پرت چیزی بنویسم که مورد استقبال قرار گیرد و یا شاید گاهی آموزنده باشد.
البته سعی میکنم همینطور یلخی هم منتشر نشود. هرچه را مینویسم، ۳-۴ بار میخوانم تا آنچه انتشار میگردد، بدون اشتباه باشد. درست است که نویسنده نباید منتظر کامنت یا تعریف باشد، ولی وقتی آن تعریف و کامنت خوب از طرف صاحب قلم باشد، آدم را خرکیف میکند و عمر و انرژی دوباره میدهد.
شاید به خاطر آن باشد که رمان و داستان زمان زیادی تا انتشار میبرد یا اصلن منتشر نمیشود ودر کانال و سایت یک متن کوتاه یا جملهای را میتوان انتشار داد. شاید اشتیاق من هم بهخاطر همین باشد.
درست یا غلط بودن حرفم را نمیدانم ولی آنچه را نوشتم و مینویسم را دوست دارم.
موفق باشید و پایدار
اعظم کمالی
۹تیر۱۴۰۲
دیدگاهها